گل بود و می شکفت بر امواج آب ماه
می بود و مستی آور
مثل شراب ماه
شبهای لاجوردی
بر پرنیان ابر
همراه لای لای خموش ستاره ها
برچسب‌ها: Rhapsody
۱۳۸۷-۱۲-۰۷
گل بود و می شکفت بر امواج آب ماه
می بود و مستی آور
مثل شراب ماه
شبهای لاجوردی
بر پرنیان ابر
همراه لای لای خموش ستاره ها
۱۳۸۷-۱۲-۰۵
درختان برآمده ازدوطرف اين خيابان تنگ،
که گويي دردوردستها قله برفی را بر نوک شاخه های خود درآغوش کشيده اند،
گرمای بخاری ماشين، نگاه به پياده رو از پشت شيشه های بالاکشيده شده،
ترافيک روان، حرکت ملايم تصاوير:
ميوه فروشی، آرايشگاه، سوپرمارکت، نانوايي، داروخانه...
وپيروجوانی که درجنب وجوش و حرکتند وپياده رو را باردخود گرم می کنند،
وساليانی هرشب درمسير خانه زير لب زمزمه می کنی:
زندگی درين حوالی جاريست.
ای خيابان هميشه "بهار" من.
که گويي دردوردستها قله برفی را بر نوک شاخه های خود درآغوش کشيده اند،
گرمای بخاری ماشين، نگاه به پياده رو از پشت شيشه های بالاکشيده شده،
ترافيک روان، حرکت ملايم تصاوير:
ميوه فروشی، آرايشگاه، سوپرمارکت، نانوايي، داروخانه...
وپيروجوانی که درجنب وجوش و حرکتند وپياده رو را باردخود گرم می کنند،
وساليانی هرشب درمسير خانه زير لب زمزمه می کنی:
زندگی درين حوالی جاريست.
ای خيابان هميشه "بهار" من.
برچسب‌ها: Avenue
۱۳۸۷-۱۲-۰۱
مسقطی لاری. نه از یک تکه‌های کاسه‌ای؛ مسقطی لاری مکعبی. مکعب‌های کوچک. با خلال بادام و براده‌ی نارگیل. تصویرش دلنواز است و گاز زدنش یک تجربه‌ی فراموش نشدنی و فرو دادنش همراه با طعمی ماندگار و حداقل دو-سه دقیقه‌ای. طعم ماندگارش از آن‌هاست که دوست نداری تمام شود. بعد از دو-سه دقیقه‌ی کذایی، یکی دیگر بر می‌داری و گاز می‌زنی و باز دو-سه دقیقه‌ی ماندگار و باز یکی دیگر و همین‌طورهاست که ته یک جعبه را در می‌آوری. چه بهتر اگر فلاسک چایی هم دستت باشد.
برچسب‌ها: Rhapsody
۱۳۸۷-۱۱-۳۰
"وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من
نزدیک دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شبها
با خاطر خود می نشست و ساز می زد مرد"
برچسب‌ها: Rhapsody
۱۳۸۷-۱۱-۲۹
این همون ترک The Follow ونگ کاروای‌ه... همون‌جایی که کلایو اوون، پشت میز نشسته و به روبه رو نگاه می‌کنه. بعد آروم برمی‌گرده سمت دختره به هوای نگاه کردنی و شاید نوازشی؛ و مکث و دستی که توی هوا می‌مونه و حیرت و حیرت و حیرت.
این موسیقی همون کات محشره به ماه.
این موسیقی همون کات محشره به ماه.
برچسب‌ها: Rhapsody
۱۳۸۷-۱۱-۱۹
چشمانم را به آسمان می دوزم، مسير تک تک دانه های برف را دنبال می کنم
و پس از مدتی از خود می پرسم:
اين منم که بالامی روم يا اين برفست که پايين می آيد؟
و پس از مدتی از خود می پرسم:
اين منم که بالامی روم يا اين برفست که پايين می آيد؟
برچسب‌ها: Rhapsody
۱۳۸۷-۱۱-۱۶
آن سوی جاودانگی نیز
یک روز هست
یک روز شاد و کوتاه
"سپانلو"
برچسب‌ها: Rhapsody
به صحرا آمده ام که بعشقت بخندم،
صحرا را مهربانتر ديدم و بوسه خارهايش را لطيفتر،
بوسط نا کجاآباد آمده ام که فرياد بزنم...
[+]
صحرا را مهربانتر ديدم و بوسه خارهايش را لطيفتر،
بوسط نا کجاآباد آمده ام که فرياد بزنم...
[+]
برچسب‌ها: Desert
.....
Contributors
AilAr
Arash Xak
Bamdad
Brief Encounter
Dorma
Hozein
Insomniac
Myshkin
Times
امیر
نازلی
Archives
آوریل 2008
مهٔ 2008
ژوئن 2008
ژوئیهٔ 2008
اوت 2008
اکتبر 2008
نوامبر 2008
دسامبر 2008
ژانویهٔ 2009
فوریهٔ 2009
مارس 2009
آوریل 2009
مهٔ 2009
ژوئن 2009
ژوئیهٔ 2009
اوت 2009
سپتامبر 2009
اکتبر 2009
نوامبر 2009
دسامبر 2009
ژانویهٔ 2010
فوریهٔ 2010
مهٔ 2010
ژوئن 2010
ژوئیهٔ 2010
سپتامبر 2010
اکتبر 2010
ژانویهٔ 2011
فوریهٔ 2011
مارس 2011
آوریل 2011
ژوئن 2011
ژوئیهٔ 2011
اوت 2011
اکتبر 2011
نوامبر 2011
دسامبر 2011
ژانویهٔ 2012
فوریهٔ 2012
مارس 2012
آوریل 2012
نوامبر 2012
مارس 2013
آوریل 2013
credits
host: Blogger
