قبل از اينکه چشمانم کاملن گرم شود، دکمه پلی را می زنم،
دست در دست دخترک داستان همراه می شوم
در پيچ وخم مسيرهای پربرف کوهستان،
ودر طول سفر تن سرما زده خود را گرم می کنيم
با اين صدای دلنشين...
برچسبها: Rhapsody
انگشتان پينه بسته خود را بر سيمهای فلزی ساز حرکت می دهيم،
حال و هوای نيمه شبمان را بر ضربات مضرابمان می نشانيم و
قرص کامل ماه را به همنوايي فرا می خوانيم...
برچسبها: Desert
ما خواهيم مرد بدون اينکه همديگر را بازهم ببينيم،
مگر اينکه ، يک جنگ جديد دوباره روزی مارا بهم برساند.
"هيروشيما، عشق من"
برچسبها: Desert
کوچه های باریک برفی
کافه بار همیشگی و بوی قهوه
شاید بشه هنوز عاشق شد
La vie en rose
Edith Piaf
762 KB
برچسبها: Rhapsody
ایکس: دیگر منتظر هیچ چیز نبودید، انگار مرده بودید...
سال گذشته در مارین باد-آلن رب گریه
برچسبها: Rhapsody
تته گفت اما من دارم از کنجکاوی می میرم، زود باش عقل کل یک چیزی بگو...
LightsArchive
4 MBبرچسبها: Rhapsody
چای و قليان وموسيقی و غروب آفتاب
دمی آسايش بر صندلی چوبی
رو به پنجره ای با يک ويو
برچسبها: Rhapsody
شب با گلوی خونین
خوانده ست
دیر گاه
The Convocation Of...
Unlimited Outer Thought Broadcast
برچسبها: Rhapsody
حافظ بَدَست حال پريشان تو ولی
بربوی زلف يار پريشانيت نکوست
[
+]
برچسبها: Rhapsody
راستش بعد این همه اینجا احساس غریبگی می کنم و گرنه از روشهای مسخره ام برای یافتن چیزهای جدید می گفتم، منظورم از چیزها هم همان آهنگ و ترانه و موسیقی و موزیک و میوزک یا هر چه که اسمش را می گذارید است و اینکه چطور رسیده ام به این قطعه ی دو دقیقه و چهل ثانیه ای که این زیر لینک شده است و مدتها اصلا نمی دانستم زبانش استونیایی است. و اگر باز هم راستش را بخواهید خود من هم نمی فهمم این کلمه های پرِ تاکید روی ای ها و اِ آخر چسبانها! یعنی چی، نمی دانم اصلا این ترانه عاشقانه است یا راجع به جنگل و کوه و دشت، نمی دانم استونی دقیقا کجاست و اصلا به سختی می توانم درک کنم موسیقی ای هم آنجاها وجود دارد...اما با این لالالالایی غمگینی که درش تکرار می شود یاد چیزهایی می افتم که ربطی به زبان و استونی ندارد...چیزهایی که بعید است یادشان بیفتم و...بگذریم
اگر احساس غریبگی نمی کردم می گفتم چرا آهنگهایی که اینجا می گذارم پر از لالالالا و نانانانا و صداهای اینطوری است...
برچسبها: Avenue