آقا اصلن وقتی این جناب باب دیلن میخونه No direction home, like a complete unknown, like a rowlingstone دلات میخواد تو ماشین نشسته باشی پشت فرمون، از اونطرف آفتاب بتابه تو ماشین یه جوری که یه نوار نورم اون درست کنه رو تنت که ضرب در بشه رو نوار کمربند ماشین، تو که عرق کردی شیشه ماشین رو داده باشی پایین و از این طرف باد بدوه تو صورتات و موهات، همینجوری گاز بدی تو جادهی خلوتی که هر از چندی چندتا درخت و آبادی اینور و اونورش پیدا میشه... بعد وقتی اون میخونه تو هم باهاش داد بزنی "نو دیرکشن هوم، لایک اِ کم پِ لیت آن نون، لایک اِ رولینگ اس تون...
برچسبها: Rhapsody