راستش بعد این همه اینجا احساس غریبگی می کنم و گرنه از روشهای مسخره ام برای یافتن چیزهای جدید می گفتم، منظورم از چیزها هم همان آهنگ و ترانه و موسیقی و موزیک و میوزک یا هر چه که اسمش را می گذارید است و اینکه چطور رسیده ام به این قطعه ی دو دقیقه و چهل ثانیه ای که این زیر لینک شده است و مدتها اصلا نمی دانستم زبانش استونیایی است. و اگر باز هم راستش را بخواهید خود من هم نمی فهمم این کلمه های پرِ تاکید روی ای ها و اِ آخر چسبانها! یعنی چی، نمی دانم اصلا این ترانه عاشقانه است یا راجع به جنگل و کوه و دشت، نمی دانم استونی دقیقا کجاست و اصلا به سختی می توانم درک کنم موسیقی ای هم آنجاها وجود دارد...اما با این لالالالایی غمگینی که درش تکرار می شود یاد چیزهایی می افتم که ربطی به زبان و استونی ندارد...چیزهایی که بعید است یادشان بیفتم و...بگذریم
اگر احساس غریبگی نمی کردم می گفتم چرا آهنگهایی که اینجا می گذارم پر از لالالالا و نانانانا و صداهای اینطوری است...
برچسبها: Avenue